ادبیات > سفری کوتاه در شعر امروز جهان
زبيگنیف هربرت
هربرت، شاعر بزرگ لهستانی در سال ۱۹۲۴ زاده شد. در زمينههای وسيعی چون ادبيات، نقاشی، اقتصاد، حقوق و فلسفه درس خواند. هربرت در سال ۱۹۹۸ از دنيا رفت. او از مهمترين چهرههای شعر اروپای شرقی به حساب میآید. شعرهايش فراوان ترجمه شدهاند. چسلاو ميلوش و شيموس هينی در شناساندن او به جهان انگليسی زبان نقش عمده ايفا کردهاند. آنها که فلسفه خواندهاند، بويژه دکارت، واژهی لاتينی cogito برايشان آشناست.
روح آقای کوگيتو
خيلی زود از تاريخ ياد میگيريم
که روح جسم را ترک میکند
وقتی قلب از کار میافتد.
و در آخرين نفس
بيرون میرود
به سوی مراتع آسمانی
روح آقای کوگيتو اما
رفتار ديگری در پيش میگيرد.
تن زندهاش را ترک میکند
بی خداحافظی
و ماهها و سالها مهمان میشود
در قارههای ديگر
فراسوی مرزهای تناش
کار سادهای نيست پيدا کردن نشانیاش
حدود تقريبیاش را گزارش نمیدهد.
از هرگونه تماسی خودداری میکند
نامهای نمینويسد.
آقای کوگيتو اما،
میکوشد بر احساس اساسی حسادت خود چيره شود.
به خوبیهای روحش فکر میکند
به لطافتش
شايد زندگیاش در تنهای ديگر
به خوبی میگذرد
تعداد و شمارهی روحها به هرحال
برای نوع بشر کافی نيست.
آقای کوگيتو سرنوشتش را میپذيرد
چارهی ديگری ندارد.
با احساس و اشتياقی مهربان
به روحش میانديشد
و وقتی او سرزده
برمیگردد
بازگشتاش را پاس نمیدارد
حتی با يک جمله : «چه خوب، برگشتی!»
فقط از دريچهی چشمش نگاه میکند
که چطور روبروی آينه مینشيند
موهايش را شانه میکند
ژوليده و خاکستری...