ادبیات > سفری کوتاه در شعر امروز جهان
لیندا ماریا باروس
لیندا بیست و شش سالهاست. در بخارست به دنیا آمده و در سوربون فرانسه دکترای ادبیات تطبیقی میخواند. شعرهایش به من این نوید را میدهد که باید مشتاقانه منتظر شاعری منحصر به فرد، زنده و وحشی بمانم. ممنونم از لیندا که صبورانه در مراحل ترجمه، مرا یاری داد.
۱
بس دور، به زمانی دور
گمگشتهی استپها
جنگجویان چنگیزخان
در شکنجهی عطش،
به ناچار خون اسبهاشان را نوشیدند
تا نجات یابند.
شاعر هم مست میشود
وقتی شعرش را میراند
گراز خونی وحشی را.
۲
میزی که شاعران بر آن مینوشند
از خاک رس ساخته شدهاست.
تکشاخی به آنها میپیوندد
صندلی بر میدارد و نوشیدن آغاز میکند
زبانش لکنت پیدا میکند
لبهایش ارغوانی از زنهای جوان بسیار
از اعماق روشن شراب تحریرهای بلند سر میدهد،
و تکشاخ، حواسپرت و گیج
به جامش تکیه میکند
و با شاخش پیشانیهایشان را میخراشد،
شعرهای محشری
که فردا صبح
هیچکس به خاطر نمیآورد.
میزی از خاک رس و ابر که شاعران بر آن مینوشند.