body{ direction:rtl; } >

قونار اکلوف - تولیدی صنعتی رادمهر

radmehr lairtsudni group

Go to content
ادبیات > سفری کوتاه در شعر امروز جهان
 
قونار اکلوف


 
شاعر سوئدی و پدر سوررئالیسم سوئد
 
 
۱
 
زاده شدن آسان است
تو، خودت می‌شوی
مرگ ساده است:
دیگر، خودت نیستی
جور دیگری هم می‌تواند باشد
مثل جهان آینه‌ای
مرگ می‌تواندت که بزاید
و زندگی تا که هلاکت کند
-هر راه به کمال راه دیگر است-
و شاید این همان راه باشد:
با مرگ است که ظاهر می‌شوی
و زندگی است که آرام آرام محوت می‌کند.
 
 
 
۲
 
دیرزمانی به او فکر می‌کردم
که زیبا بود
با زیبایی غریبه ای.
آه امام من!
نشانه‌ای از بهشت برایم فرستادی
که شگفت‌تر از نگاه گذرای پرنده‌ای نبود
و با این حال نشانه‌ای
که حق‌گزاری من باید فزون‌تر از عطیه‌ی تو باشد
و نشانه‌ام، نشانه‌ای عظیم‌تر
عظیم‌تر از تو
بزرگ‌تر از تو که با من روبرو شدی
که آرام آرام احساس کردم
به آهستگی گام بر می‌دارم و
منتظر کسی که بگیردم
و با دست در کوچه‌ایم به راه برد
کوچه به کوچه!
 
نخستین نانی که می‌خورم
باید پیشکشی به تو باشد.
 
 
 
۳
 
رنج دشوار است و
رنج بی عشق دشوار و
عشق بی رنج ناممکن و
عشق دشوار است.
 
           
 
 
۴
 
نه، وقتی آن‌ها با هم حرف می‌زنند
 
روح‌ها فرقی با پرندگان ندارند
 
و پرندگان با روح‌ها تفاوتی ندارند
 
گوش‌های ما اما نیاز دارند
 
به کثیری از کلمات
 
که از اصوات با وسواس گزیده ساخته‌ می‌شوند
 
تا آن‌چه گفته می‌شود، شنیده شود
 
برای پرندگان اما اندکی کفایت می‌کند
 
تنها تفاوتی در طنین اشتیاقشان
 
تنها تفاوتی در طنین دلشوره‌هاشان.
 
 
 
۵
 
حیران مباش، حیران مباش
 
از تصویری که می‌بینی:
 
از لب‌هایی که خود را شکل می‌دهند
 
از چشم‌هایی که می‌پرسند
 
از تغییر رنگ‌های پوست
 
که آهسته در نور خفیف می‌درخشند
 
از چهره‌هایی که محو می‌شوند
 
تو فقط خودت را دیده‌ای
 
خودت را در آینه‌ی یک مرد.
Back to content